عاشق رو سیاه

در عذایش ناله ها از سر کنید
ماه خون شد نوحه ها از بر کنید
این غم اشک رقیه میکشد آخر مرا
این نوای یا بنیه میکشد آخر مرا
میخورم خون جگر از دست نامردان جنگ
میزند بر شیشه قلبم عبیدالله سنگ
عاشقان این ماه خون است و قیام یا حسین(ع)
زنده شد در زندگی هر که بود او با حسین(ع)
کافران آنکه سرش را میبرید
هیچ دانید که او اشک یتیمان میخرید
بی خود از خود می شوم تا که بگویم شعر تو
شاید اکنون خود شدم حالا که گویم شعر تو
یا حسین بر طاق ابرویت خدا احسنت گفت
حیدر ثانی به بازویت خدا احسنت گفت
خواهم اکنون ناله ها از سر کنم
نوحه داغ شقایق را کنون از بر کنم
گویمت من یا حسین دیوانه ام
از غم عشق تو من بی خانه ام
یا حسین اکنون بیا دستم بگیر
بعد از آن این نوکرت را گو بمیر
من غلام کوی لیلایم ، همین هم بس مرا
عاشق روی تو مولایم ، همین هم بس مرا
آخر شعر من از آغاز آن رنگین تر است
عاشقان رو سیاه را بی صدایی بهتر است
![]()
![]()
شعر از منتظر![]()
![]()
![]()